microscopic
معنی
ذره بینی، وابسته به میکروسکپ، بسیار کوچک
سایر معانی: وابسته به میکروسکوپ، میکروسکوپی، ریزبینی، ریزبینانه، بسیار ریز، دقیق، تیزبین، موشکاف، خرده بین (microscopical هم می گویند)
[شیمی] میکروسکوپی
[سینما] تصاویر میکروسکوپی
[عمران و معماری] میکروسکوپی - در مقیاس خرد
[نساجی] میکروسکوپی
[پلیمر] ریزبینی
سایر معانی: وابسته به میکروسکوپ، میکروسکوپی، ریزبینی، ریزبینانه، بسیار ریز، دقیق، تیزبین، موشکاف، خرده بین (microscopical هم می گویند)
[شیمی] میکروسکوپی
[سینما] تصاویر میکروسکوپی
[عمران و معماری] میکروسکوپی - در مقیاس خرد
[نساجی] میکروسکوپی
[پلیمر] ریزبینی
دیکشنری
میکروسکوپیک
صفت
microscopic, lenticularذره بینی
microscopicوابسته به میکروسکپ
tiny, microscopicبسیار کوچک
ترجمه آنلاین
میکروسکوپی
مترادف
atomic ، diminutive ، imperceptible ، infinitesimal ، invisible ، little ، minuscule ، minute ، negligible ، teeny ، wee