معنی
ناله کردن، نق زدن
سایر معانی: (مانند کودک نوزاد) گریه کردن، زاریدن، زار زدن، میومیو کردن، فریاد
سایر معانی: (مانند کودک نوزاد) گریه کردن، زاریدن، زار زدن، میومیو کردن، فریاد
دیکشنری
مروارید
فعل
nag, mewlنق زدن
hone, wail, groan, bleat, whine, mewlناله کردن
ترجمه آنلاین
غوغا کردن