mercenary
/ˈmɜːrsəˌneri/

معنی

پولکی، سرباز مزدور، ادم اجیر، مغرض، قابل فروش
سایر معانی: نبرد پیشه، (کسی که برای پول هر کاری می کند) مزدور، خریدنی، آزمند، پول دوست، مزدوروار، آزمندانه

دیکشنری

مزدور
اسم
mercenaryسرباز مزدور
mercenary, pensionaryپولکی
mercenaryادم اجیر
صفت
mercenary, self-interestedمغرض
salable, marketable, alienable, mercenary, venal, vendibleقابل فروش

ترجمه آنلاین

مزدور

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.