معنی

اشاره، تذکر، یاداوری، ذکر، یادکرد، نام بردن، ذکر کردن، اشاره کردن
سایر معانی: اشاره (به موضوعی یا چیزی)، ذکر (چیزی)، اشاره ی مختصر، گوشزد، یادآوری، (در مراسم بزرگداشت یا دادن جایزه و نشان) نام بری، نام بری کردن، تجلیل، (مختصرا) اشاره کردن به، گوشزد کردن
[فوتبال] نامبرده-مذکور
[ریاضیات] اشاره کردن، بیان شدن

دیکشنری

اشاره
اسم
mention, citation, recitation, penis, induction, pintleذکر
mention, hint, gesture, indication, allusion, suggestionاشاره
reminder, hint, notification, mention, remark, admonitionتذکر
reminder, anamnesis, remembrance, mention, reminiscenceیاداوری
mentionیادکرد
فعل
mention, mingle, note, assign, cite, mindذکر کردن
mentionنام بردن
point, nudge, insinuate, mention, imply, alludeاشاره کردن

ترجمه آنلاین

ذکر کنید

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.