mendicant
معنی
سائل، گدا، درویش، دربدر، دربدر، گدایی کننده
سایر معانی: دریوزه گر، صدقه گیر، قلندر، گداوار، گداماب، وابسته به گدایان، قلندروار، وابسته به فرقه های مذهبی که اعضای آن از راه صدقه گیری زندگی می کنند
سایر معانی: دریوزه گر، صدقه گیر، قلندر، گداوار، گداماب، وابسته به گدایان، قلندروار، وابسته به فرقه های مذهبی که اعضای آن از راه صدقه گیری زندگی می کنند
دیکشنری
معامله گر
اسم
beggar, pauper, mendicant, beadsman, lazarگدا
beggar, mendicant, loafer, maunder, moocherسائل
dervish, mendicantدرویش
outcast, vagabond, vagrant, mendicantدربدر
صفت
mendicantگدایی کننده
homeless, gadabout, mendicantدربدر
ترجمه آنلاین
دلهره آور