medal
/ˈmedl̩/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

نشان، شکل، مدال، نشانی شبیه سکه
سایر معانی: نشان مذهبی، پایزه، شبیه، صورت

دیکشنری

مدال
اسم
medalمدال
show, mark, sign, marking, insignia, medalنشان
medalنشانی شبیه سکه
form, shape, figure, formation, image, medalشکل

ترجمه آنلاین

مدال

مترادف

badge ، commemoration ، gold ، hardware ، laurel ، medallion ، reward ، ribbon ، wreath

واژه‌های مشابه

medal of freedom

(امریکا) مدال آزادی، مدال ازادی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

medalion

[نساجی] مدالیون - طرح ترنج در وسط قالی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

medallist

برنده مدال، دارای مدال سایر معانی: medalist دارای مدال

دیکشنری انگلیسی به فارسی

commendation medal

(ارتش) مدال تقدیر، نشان سپاس

دیکشنری انگلیسی به فارسی

silver star medal

(ارتش امریکا - برای دلاوری در جنگ داده می شود) نشان ستاره ی نقره ای

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش