mechanism
معنی
سایر معانی: مکانیسم، ساخت کار، ساز و کار، نظام، دهناد، جنبه فنی یا مکانیکی
[شیمی] مکانیسم، ساخت کار، ساز و کار
[سینما] ساز و کار
[عمران و معماری] مکانیزم - سازواره - ساز و کار
[برق و الکترونیک] سازوکار، مکانیزم
[مهندسی گاز] ساختمان، اجزاءوعوامل مکانیکی
[زمین شناسی] مکانیزم، ساز واره، سازوکار
[نساجی] مکانیسم -مکانیزم - طرزکار - روش عملکرد
[ریاضیات] مکانیزیم، مکانیسم، سازوکار
[پلیمر] مکانیسم، چگونگی، سازوکار، اسلوب