معنی

ماده، جوهر، امر، مطلب، چیز، خیم، جسم، اهمیت، ذات، ماهیت، موضوع، نکته، مهم بودن، اهمیت داشتن
سایر معانی: پرموته، مادگان، محتوا (در برابر: شکل و سبک و روش)، درون داشت، مقدار، میزان، ظرف، طی، (این معنی کلی: مطلب مورد بحث یا عمل یا علاقه) چیز، قضیه، مطلب (و غیره)، داستان های حماسی، داستان های قهرمانی، (هر چیز مهم یا پر معنی و غیره) اهمیت، (با: the) گرفتاری، مسئله، هرچیز ناخوشایند، دردسر، زحمت، اشکال، نامه ها (و محمولات و غیره)ی ارسالی توسط پست، پست، چاپار، (ماده ی دفع شده از بدن) چرک، مدفوع، ریم، عفونی شدن، چرک کردن، شوخگین شدن، (حقوق: چیزی که باید اثبات شود) امر، (فلسفه: تجربه یا واقعیت یا هرچیز که هنوز تکوین نیافته و شکل نگرفته است) هیولی، (چاپ) صفحه ی چیده شده و آماده برای چاپ
[شیمی] ماده، ماد، پرموته، مادگان، جسم
[عمران و معماری] ماده - موضوع
[برق و الکترونیک] ماده
[مهندسی گاز] ماده
[نساجی] جسم - جرم - چرک - ماده
[ریاضیات] ماده

دیکشنری

موضوع
اسم
article, material, matter, female, substance, substanceماده
subject, theme, issue, topic, matter, subject matterموضوع
importance, matter, significance, emphasis, magnitude, gravityاهمیت
matter, affair, circumstance, job, behest, ployامر
matter, subject, subject matter, question, affairمطلب
thing, stuff, object, matter, res, nipچیز
body, flesh, material, substance, matter, corpusجسم
point, matter, motنکته
nature, essence, quiddity, matter, modalityماهیت
essence, nature, substance, hypostasis, quiddity, matterذات
disposition, bass, burse, character, gleet, matterخیم
ink, substance, quintessence, heart, being, matterجوهر
فعل
matter, concern, importاهمیت داشتن
matterمهم بودن

ترجمه آنلاین

موضوع

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.