معنی

جنگجو، جنگی، نظامی، لشکری، مریخی
سایر معانی: وابسته به یا مناسب جنگ، رزمی، حربی، مشتاق جنگ و دعوا، رزمجو، سلحشور، ارتشی

دیکشنری

رزمی
صفت
military, martialنظامی
military, martial, warlike, bristlyجنگی
martialلشکری
combatant, belligerent, combative, bellicose, pugnacious, martialجنگجو
Martian, martialمریخی

ترجمه آنلاین

رزمی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.