mapping
معنی
سایر معانی: (ریاضی) نگاشت، نمایش مطابقه، ترانگاشت، بازنمایی
[عمران و معماری] تبدیل - انتقال - تهیه نقشه
[کامپیوتر] مسیردهی ؛ تبدیل طرح ؛ نقشه برداری
[برق و الکترونیک] نگاشت
[ریاضیات] نگاشت، گسترش، تابع، نمایش، انتقال نقطه به نقطه، انتقال
[آمار] نگاشت
[آب و خاک] تهیه نقشه، نقشه کشی