معنی

مرد، جوانمرد، مردانه، مردوار
سایر معانی: مرد مانند، بزرگوار، مردآسا

دیکشنری

مردانه
صفت
male, masculine, manly, virile, courageous, mannishمردانه
chivalrous, chivalric, manly, sportsmanlike, youthجوانمرد
manly, valiant, braveمرد
manly, manful, manlikeمردوار

ترجمه آنلاین

مردانه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.