manifestation
/ˌmænəfeˈsteɪʃn̩/

معنی

ظهور، اشکار سازی، ابراز
سایر معانی: تجلی، بروز، فروغ مندی، پرویزد، نمود، نمایان گری، نشان دهنده، نشانه، تجسم، (جمع) تظاهرات، آشکار سازی، پروهان سازی، هویدا سازی، اظهار، ظهور روح (به ویژه روح مردگان)

دیکشنری

تظاهرات
اسم
advent, manifestation, appearance, development, apparition, emersionظهور
expression, manifestation, proposalابراز
revelation, decryption, manifestation, showingاشکار سازی

ترجمه آنلاین

تجلی

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.