maladapted
معنی
نا مناسب، بی توافق
سایر معانی: سازش نایافته، ناسازگار
سایر معانی: سازش نایافته، ناسازگار
دیکشنری
نادرست
صفت
maladapted, maladjustedبی توافق
inappropriate, unfit, improper, inopportune, unsuitable, maladaptedنا مناسب
ترجمه آنلاین
ناسازگار