معنی

ناحیه ساحلی، کرانه، ساحلی، ناحیه ساحلی، کرانهای، دریاکناری
سایر معانی: (وابسته به بخشی از ساحل که هنگام مد یا فراکشند زیر آب می رود) کشند کران، ساحل
[عمران و معماری] ساحلی - کرانه ای - کناره
[زمین شناسی] لیتورال این منطقه تا عمق 200 متر ادامه دارد و جزء محیطهای بنتیک می باشد

دیکشنری

ساحلی
اسم
boundary, shore, littoral, strand, meteکرانه
littoralناحیه ساحلی
صفت
coastal, littoral, riparianساحلی
littoralناحیه ساحلی
littoralکرانهای
littoralدریاکناری

ترجمه آنلاین

ساحلی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.