literally
معنی
عینا
سایر معانی: به طور تحت الفظی، واژه به واژه، حرف به حرف، موبه مو، بی کم و زیاد، واقعا، به راستی، (عامیانه) تقریبا، چنانچه گویی، لفظ به لفظ واژه به واژه، کلمه به کلمه، بطور تحت اللفظی
سایر معانی: به طور تحت الفظی، واژه به واژه، حرف به حرف، موبه مو، بی کم و زیاد، واقعا، به راستی، (عامیانه) تقریبا، چنانچه گویی، لفظ به لفظ واژه به واژه، کلمه به کلمه، بطور تحت اللفظی
دیکشنری
به معنای واقعی کلمه
قید
exactly, identically, literally, just, textually, accuratelyعینا
ترجمه آنلاین
به معنای واقعی کلمه
مترادف
actually ، completely ، correctly ، direct ، directly ، faithfully ، indisputably ، letter by letter ، literatim ، not figuratively ، plainly ، precisely ، really ، rightly ، rigorously ، sic ، simply ، straight ، strictly ، to the letter ، truly ، undeviatingly ، undisputably ، unerringly ، unmistakably ، verbatim ، veritably