liquefaction
معنی
تبدیل به مایع، گدازش، عامل موجب ترشح، ابگونه سازی
سایر معانی: آبگونه سازی، آبگونه گری، تبدیل شدن به مایع، آبگونش
[شیمی] میعان، مایع شدن
[عمران و معماری] روانگرایی - روانگری - مایع شدن - روان شدن - آبگونگی
[زمین شناسی] روانگرایی، آبگونه سازی، گدازش، تبدیل به مایع این فرایند تحت تاثیر لرزش (ناشی از زمین لرزه، انبساط خاک و ...) در خاک هایی با مقاومت پایین، چسبندگی کم و اشباع ایجاد می گردد. در این فرایند سطح تماس ذرات خاک در یک لحظه کمتر شده و خاک رفتار روان از خود نشان می دهد . فرایند تبدیل زغال به سوخت مصنوعی، مشابه تبدیل به نفت خام به فرآورده هایی همچون بنزین .
[بهداشت] آبکی شدن
[خاک شناسی] آبگونه سازی
[آب و خاک] روان گرایی
سایر معانی: آبگونه سازی، آبگونه گری، تبدیل شدن به مایع، آبگونش
[شیمی] میعان، مایع شدن
[عمران و معماری] روانگرایی - روانگری - مایع شدن - روان شدن - آبگونگی
[زمین شناسی] روانگرایی، آبگونه سازی، گدازش، تبدیل به مایع این فرایند تحت تاثیر لرزش (ناشی از زمین لرزه، انبساط خاک و ...) در خاک هایی با مقاومت پایین، چسبندگی کم و اشباع ایجاد می گردد. در این فرایند سطح تماس ذرات خاک در یک لحظه کمتر شده و خاک رفتار روان از خود نشان می دهد . فرایند تبدیل زغال به سوخت مصنوعی، مشابه تبدیل به نفت خام به فرآورده هایی همچون بنزین .
[بهداشت] آبکی شدن
[خاک شناسی] آبگونه سازی
[آب و خاک] روان گرایی
دیکشنری
تبدیل به مایع
اسم
liquefactionتبدیل به مایع
liquefactionگدازش
liquefactionعامل موجب ترشح
liquefactionابگونه سازی
ترجمه آنلاین
مایع شدن