معنی

[ریاضیات] زنجیره ای، اتصال

دیکشنری

ربط دادن
فعل
linkپیوند دادن
interlock, interconnect, bind, concrete, interlink, uniteبهم پیوستن
connect, link, join, pin, adjoin, colligateمتصل کردن
mortise, dovetail, couple, accompany, assemble, geminateجفت کردن

ترجمه آنلاین

پیوند دادن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.