linguistics
/lɪŋˈɡwɪstɪks/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

زبان شناسی، لسانیات، علم زبان
سایر معانی: علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو
[کامپیوتر] زبانشناسی .

دیکشنری

زبانشناسی
اسم
linguisticsزبان شناسی
linguisticsلسانیات
philology, linguisticsعلم زبان

ترجمه آنلاین

زبان شناسی

واژه‌های مشابه

linguistics

زبان‌شناسی [زبان‌شناسی] مطالعۀ علمی زبان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

anthropological linguistics

مردم‌شناسی زبان [زبان‌شناسی] شاخه‌ای از زبان‌شناسی که به مطالعۀ رابطۀ زبان و فرهنگ می‌پردازد|||متـ . زبان‌شناسی مردم‌شناختی ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

applied linguistics

زبان‌شناسی کاربردی [زبان‌شناسی] شاخه‌ای از زبان‌شناسی که با استفاده از یافته‌های زبان‌شناسی نظری و توصیفی به حل مسائل زبانی دیگر رشته‌ها می‌پردازد ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

contrastive linguistics

زبان‌شناسی مقابله‌ای [زبان‌شناسی] شاخه‌ای از زبان‌شناسی که وظیفۀ آن تعیین تفاوت‌ها و شباهت‌های زبانی دو زبان در سطوح آوایی و صرفی و نحوی و مانند آنهاست ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

descriptive linguistics

زبان شناسی توصیفی، زبان شناسی بازنمودی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

developmental linguistics

زبان‌شناسی رشد [زبان‌شناسی] شاخه‌ای از زبان‌شناسی که به مطالعۀ فراگیری زبان در کودکان می‌‌پردازد |||متـ . زبان‌شناسی رشدی ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

general linguistics

زبان‌شناسی همگانی [زبان‌شناسی] ← زبان‌شناسی نظری

واژه‌های مصوب فرهنگستان

metalinguistics

(بخشی از زبان شناسی که با رابطه ی زبان و دیگر عوامل فرهنگ سروکار دارد) فرا زبان شناسی، فرازبانی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

philosophical linguistics

زبان‌شناسی فلسفی [زبان‌شناسی] شاخه‌ای از زبان‌شناسی که از یک‌سو به بررسی نقش زبان در درک مسائل فلسفی و از سوی دیگر به وضعیت فلسفی نظریه‌ها و روش‌ها و مشاهد ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

psycholinguistics

روان‌شناسی زبان [زبان‌شناسی] شاخه‌ای از زبان‌شناسی که به مطالعۀ زبان و فرایندهای ذهنی می‌پردازد

واژه‌های مصوب فرهنگستان
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش