معنی

(کشتی) سوراخ های عرشه و زیر عرشه که فاضلاب را به انبار فاضلاب می رساند تا از آن جا به خارج فرستاده شود، ناودان های طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد

دیکشنری

لیگبرگ
فعل
limberتمرین نرمش کردن
bend, crook, flex, wry, crank, limberخم کردن
fold, limberتا کردن
camber, incurvate, limberخمیده کردن

ترجمه آنلاین

اعضای بدن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.