likelihood
معنی
راست نمایی، امر محتمل
سایر معانی: احتمال، شوایی، شایدی، شایدی there is little likelihood of rain احتمال باران کم است in all likelihood به احتمال زیاد، احتمال
[حسابداری] درست نمایی، ضریب احتمال نظری
[زمین شناسی] درست نمایی
[صنعت] احتمال، امکان، شانس، راست نمایی
[ریاضیات] احتمال ضعیف، درست نمایی، شانس، بخت، راستنمایی
[آمار] درستنمایی
سایر معانی: احتمال، شوایی، شایدی، شایدی there is little likelihood of rain احتمال باران کم است in all likelihood به احتمال زیاد، احتمال
[حسابداری] درست نمایی، ضریب احتمال نظری
[زمین شناسی] درست نمایی
[صنعت] احتمال، امکان، شانس، راست نمایی
[ریاضیات] احتمال ضعیف، درست نمایی، شانس، بخت، راستنمایی
[آمار] درستنمایی
دیکشنری
احتمال
اسم
likelihood, verisimilitudeراست نمایی
likelihoodامر محتمل
ترجمه آنلاین
احتمال
مترادف
coin flip ، direction ، even break ، fair shake ، fifty fifty ، fighting chance ، good chance ، liability ، likeliness ، long shot ، outside chance ، plausibility ، possibility ، presumption ، probability ، prospect ، reasonableness ، shot at ، strong possibility ، tendency ، toss up ، trend