معنی

سرقت، دزدی، پیشرفت، ترقی، ترفیع، بلندی، جر ثقیل، بالابری، اسانسور، بالا بر، بالارو، برخاستگی، مرتفع بنظرامدن، یک وهله بلند کردن بار، بلند کردن، برداشتن، بالا بردن، بالا رفتن، سرقت کردن
سایر معانی: بالا بردن یا رفتن، بلند شدن یا کردن، خیزاندن، بلند کردن و زمین گذاشتن، (معمولا با: up) در هوا بلند کردن، افراشتن، (ارج و رتبه و غیره) ترفیع دادن یا یافتن، بلندپایه کردن یا شدن، ارتقا دادن، از محاصره دست برداشتن، (دستور یا ممنوعیت و غیره را) لغو کردن، فسخ کردن، (پیاز یا سیب زمینی وغیره را) از خاک در آوردن، کندن، دزدی ادبی کردن، (خودمانی) دزدیدن، کش رفتن، (به ویژه با هواپیما) حمل و نقل کردن، ترابری، (ارتش) جهت آتش را عوض کردن، تیر اندازی را متوقف کردن، بلند کردن آتش، (وام اقساطی و غیره) پرداخت کردن، (مه و غیره) بالا رفتن و ناپدید شدن، برطرف شدن، (آسمان) بازشدن، (موقتا) متوقف شدن، سرحال آوردن، شاد کردن، سرحالی، شادی، سرزندگی، سردماغی، (عمل) بلند کردن، سواری، کمک، یاری، (برای جوان نمایی صورت و غیره) جراحی پلاستیک کردن (رجوع شود به: face lifting)، زور زدن، (انگلیسی) آسانسور، بالابر (در امریکا: elevator)، باربردار، برجستگی، بالا آمدگی، بلند شدگی، تپه، (فیزیک - هواپیما سازی) خیزش، (کان) پمپ معدن
[سینما] تنظیم میزان روشنایی تصویر
[عمران و معماری] مرحله بتن ریزی - آسانسور - برا - دامنه بالابری - بالارو - فاصله ترفیع
[مهندسی گاز] بالابردن، تغییرمکان
[زمین شناسی] ترقی ،پیشرفت ،ظرفیت،بالابر میزان زغال بدست آمده از یک معدن کار حرفه ای در یک چرخه معدنی .
[حقوق] لغو کردن، رفع کردن، برداشتن، پرداختن
[نساجی] بلند کردن - تحمل کردن - نگاهداشتن - سرقت کردن - بلند شدن - بالا رفتن - بلندی - ترقی - آسانسور - جرثقیل - ارتفاع نخ روی ماسوره پر
[ریاضیات] بالابردن، بلند کردن، خیز
[خاک شناسی] گیاه کنی

دیکشنری

بلند کردن
اسم
lift, elationبالابری
lift, elevatorاسانسور
promotion, upgrade, elevation, raise, advancement, liftترفیع
theft, steal, robbery, stealing, larceny, liftسرقت
progress, advance, improvement, development, progression, liftپیشرفت
lift, elevator, moving staircase, moving stairwayبالارو
lift, lifter, elevatorبالا بر
rising, getting up, lift, upheaval, uprisingبرخاستگی
height, looming, elevation, lift, altitude, eminenceبلندی
theft, stealing, robbery, burglary, thievery, liftدزدی
progress, rise, development, promotion, advancement, liftترقی
derrick, crane, liftجر ثقیل
فعل
pick up, lift, ennoble, raise, exalt, heaveبلند کردن
remove, take, lift, pick up, raise, deleteبرداشتن
raise, enhance, boost, boost, elevate, liftبالا بردن
climb, rise, up, lift, boost, ascendبالا رفتن
snaffle, steal, abduct, commit larceny, commit theft, liftسرقت کردن
liftمرتفع بنظرامدن
liftیک وهله بلند کردن بار

ترجمه آنلاین

بالابر

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.