معنی

وکیل، نایب، ستوان، ناوبان، رسدبان
سایر معانی: دستیار، یاور، مباشر، معاون، نایب (کسی که در غیاب کسی دیگر وظایف او را انجام می دهد)، (ارتش) ستوان

دیکشنری

ستوان
اسم
lieutenant, jemadarستوان
deputy, assistant, lieutenant, procurator, proctor, vicegerantنایب
lieutenantناوبان
attorney, solicitor, agent, proxy, deputy, lieutenantوکیل
lieutenantرسدبان

ترجمه آنلاین

ستوان

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.