lengthen
معنی
کشیدن، دراز کردن، طولانی کردن، دراز شدن
سایر معانی: دراز کردن یا شدن، (پیراهن و شلوار و غیره) بلند کردن، بر زمان افزودن، تطویل
[ریاضیات] دراز کردن
سایر معانی: دراز کردن یا شدن، (پیراهن و شلوار و غیره) بلند کردن، بر زمان افزودن، تطویل
[ریاضیات] دراز کردن
دیکشنری
طول بکشد
فعل
lengthen, prolong, extend, stretch out, draw out, elongateطولانی کردن
lengthenدراز شدن
lengthen, extend, elongate, protract, porrect, prolongدراز کردن
drag, draw, pull, stretch, drain, lengthenکشیدن
ترجمه آنلاین
طولانی کردن
مترادف
amplify ، augment ، continue ، dilate ، distend ، drag out ، draw ، draw out ، elongate ، expand ، increase ، let out ، make longer ، pad ، proceed ، prolong ، prolongate ، protract ، reach ، spin out ، stretch ، string out