به درد خوردن، به کار آمدن، مناسب بودن برای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرض دهنده سایر معانی: قر دهنده
رجوع شود به: circulating library، کتابخانه ای که کتاب عاریه میدهد
تقویم نجومی
آمیزه [زبانشناسی] واحد زبانی منفردی که در نتیجۀ فرایند آمیزهسازی ایجاد میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
ترکیب، مخلوط، امیختگی، مخلوطی، امیزه، مخلوط کردن سایر معانی: آمیختن، قاطی کردن، شیوانیدن، شیویدن، سرشتن، یکدست کردن یا شدن، آمیزه، آمیختگی، اختلاط و امتزاج، گمیزه، یکی کردن، به هم خوردن، به ...
[نساجی] شماره مخلوط - کد مخلوط
[عمران و معماری] سیمان مخلوط شده - سیمان با مواد ثانوی
خانوادۀ آمیخته [باستانشناسی] یک واحد خانوادگی متشکل از والدینی که هر دوی آنها از روابط پیشین خود فرزندانی تحت تکفل خویش دارند |||متـ . خانوادۀ بازساخته reconstituted family ...
یادگیری تلفیقی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی یادگیری که ترکیبی از جنبههای مختلف آموزش برخط و آموزش چهرهبهچهره است
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.