معنی

فرصت، مجال، اسودگی، تن اسایی، فراغت، وقت کافی
سایر معانی: وقت آزاد، وقت فراغت، زمان آسودگی (که انسان مجبور به انجام کاری نیست و می تواند به دلخواه وقت خود را بگذراند)، ماژ هنگام، وقت آسایش، آسودگی، وابسته به اوقات فراغت، کارآسایی، فارغ، آسوده خاطر، در آسایش، در رفاه، (وابسته به کسی که برای امرار معاش نیاز به کار کردن ندارد) مرفه، آسودمند