معنی

جهنده، غیر مستوی

دیکشنری

جهش
فعل
find, leap, jump, hip, scootجستن
run, race, leap, trigدویدن
jump, lunge, bound, leap, rushخیز زدن
leapجفت زدن

ترجمه آنلاین

جهش

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.