lanky
معنی
دراز و باریک، لندوک
سایر معانی: زیاده قد بلند و لاغر، دراز بی خاصیت، دراز و لاغرو، لق لقو
سایر معانی: زیاده قد بلند و لاغر، دراز بی خاصیت، دراز و لاغرو، لق لقو
دیکشنری
گره خورده
صفت
lanky, narrow, weedyدراز و باریک
lanky, leggedلندوک
ترجمه آنلاین
لاغر
مترادف
angular ، attenuated ، beanpole ، beanstalk ، bony ، broomstick ، extenuated ، gangling ، gangly ، gaunt ، lean ، meager ، rangy ، rawboned ، scraggy ، scrawny ، slender ، spare ، spindling ، spindly ، stilt ، stringy ، twiggy ، weedy