laminated
/ˈlæməˌnetəd/

معنی

متورق، طبقه طبقه
سایر معانی: (چوب و پلاستیک و غیره)ورقه ورقه، لایه لایه، مورق، تنکه شده
[سینما] تکنیک لایه ای
[عمران و معماری] برگ لایه ای - متورق
[برق و الکترونیک] مورق، لایه لایه
[زمین شناسی] لایه ای ،لاله لایه، لامینهای
[نساجی] چند لایه ای
[ریاضیات] ورق مانند، متورق، چندلایی، ورقه ورقه شده

دیکشنری

روکش
صفت
yielding, laminated, malleable, softمتورق
laminated, straticulateطبقه طبقه

ترجمه آنلاین

لمینیت شده

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.