معنی

زخم زبان زدن، تازیانه زدن
سایر معانی: سخت کتک زدن، له و لورده کردن، سخت نکوهش کردن، به باد انتقاد گرفتن (lambast هم می نویسند)، (عامیانه)، lambast تازیانه، شلاق

دیکشنری

لامباس
فعل
lick, scourge, lambaste, flagellate, flog, knoutتازیانه زدن
pique, rebuke, belabor, lambast, lambaste, swingeزخم زبان زدن

ترجمه آنلاین

لمبست

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.