lacquer
معنی
سایر معانی: (از ریشه ی فارسی)، لاک و الکل، جلا (lacquer enamel هم می گویند)، لاک چینی (انگم که از برخی درختان بومی چین و ژاپن به دست می آید به ویژه از درختی به نام taxicondendron verniciflua از خانواده ی cashew که برای جلا دادن به چوب به کار می رود)، شی چوبی لاک و الکل دار، اسباب چوبی و جلادار، لاک (lacquerwork و lacquerware هم می گویند)، لاک والکل زدن
[شیمی] لاک 1- لاک و الکل، جلا (enamel lacquer هم می گویند) 2- لاک چینی (انگم که از برخی درختان بومی چین و ژاپن به دست می آید به ویژه از درختی به نام verniciflua Taxicondendron از خانواده ى cashew که براى جلا دادن به چوب به کار می رود) 3-شی چوبی لاک و الکل دار، اسباب چوبی و جلادار 4- لاک (lacquerwork و lacquerware هم می گویند) 5- لاک و الکل زدن
[سینما] لعاب محافظ
[عمران و معماری] لاک - لاک الکل زدن - جلا
[صنایع غذایی] لعاب،لاک : در صنایع غذایی به پوشش محافظ قوطیهای کنسرو گفته میشود که معمولا به طور یکنواخت و بسیار نازک بر سطح داخلی فلز قوطی پاشیده و قبل از تکمیل شدن قوطی در داخل کوره پخته و تثبیت میشود.
[نساجی] رنگ لاکی - لاک - جلا
[پلیمر] لاک، محلول رزین