معنی

فراش، پادو، نوکر، نوکری کردن، چاکری کردن
سایر معانی: چاکر، چاپلوس، نوکر (به ویژه اگر اونیفورم به تن داشته باشد)، lacquey پادو

دیکشنری

لکه دار
اسم
valet, servant, handyman, lackey, menial, manservantنوکر
page, peon, scullion, errand boy, busboy, lackeyپادو
bed, footman, mattress, servant, lackey, wifeفراش
فعل
lackey, lacqueyنوکری کردن
lackey, lacqueyچاکری کردن

ترجمه آنلاین

لاکی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.