knock off
معنی
کشتن، مردن، دست کشیدن از، از کار دست کشیدن
سایر معانی: 1- زدن و انداختن (بر زمین)، فرو افکندن 2- (عامیانه) دست از کار کشیدن 3- (از قیمت یا مزد و غیره) زدن 4- (عامیانه) انجام دادن، نایل شدن 5- (خودمانی) کشتن، مغلوب کردن 6- تقلید کردن، (امریکا ـ خودمانی ـ به ویژه در مورد لباس های گران و شیک) تقلید، لباس تقلیدی، لباس کپی شده
سایر معانی: 1- زدن و انداختن (بر زمین)، فرو افکندن 2- (عامیانه) دست از کار کشیدن 3- (از قیمت یا مزد و غیره) زدن 4- (عامیانه) انجام دادن، نایل شدن 5- (خودمانی) کشتن، مغلوب کردن 6- تقلید کردن، (امریکا ـ خودمانی ـ به ویژه در مورد لباس های گران و شیک) تقلید، لباس تقلیدی، لباس کپی شده