kilogram
/ˈkɪləˌɡræm/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

کیلو، کیلو گرم، هزار گرم
سایر معانی: مخفف ان kilo یاkg
kilogram(me)
کیلوگرم
[برق و الکترونیک] کیلوگرم واحد جرم در سیستم بین المللی واحد ها (SI) .
[مهندسی گاز] کیلوگرم
[ریاضیات] کیلوگرم، هزار گرم

دیکشنری

کیلوگرم
اسم
kilogram, kilogrammeکیلو گرم
kilo, kilogram, kilogrammeکیلو
kilogram, kilogrammeهزار گرم

ترجمه آنلاین

کیلوگرم

واژه‌های مشابه

kilogrammetre

کیلوگرم متر نیروی که یک کیلوگرم رایک متربلند مبکند

دیکشنری انگلیسی به فارسی

meter kilogram second

متر - کیلوگرم - ثانیه، مربوط به سیستمی که در ان واحد ط ول متر وواحد وزن کیلو وواحدزمان ثانیه است مربوط به سیستمی که در ان واحد طول متر وواحد وزن کیلو وواحدزمان ثانیه است

دیکشنری انگلیسی به فارسی

meter kilogram second unit

[برق و الکترونیک] واحد متر - کیلو گرم - ثانیه ( یکای MKS ) واحد مطلق بر اساس متر، کیلو گرم و ثانیه به عنوان واحد های اساسی .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش