kick out
معنی
1- (عامیانه) بیرون کردن، اخراج کردن، 2- (فوتبال) توپ را به خارج از زمین بازی زدن
[نفت] شروع انحراف
[نفت] شروع انحراف
دیکشنری
بیرون انداختن
ترجمه آنلاین
بیرون انداختن
مترادف
ax ، boot ، bounce ، can ، cashier ، chase ، chuck ، discharge ، dismiss ، drop ، eject ، evict ، expel ، extrude ، fire ، oust ، out ، reject ، remove ، sack ، throw out ، toss out