kenning
معنی
معرفت، نگاه، نوعی استعاره، دانش، قدرت بینایی
سایر معانی: (اسکاتلند) دانش، تشخیص، شناسایی، (اسکاتلند) کمی، یک ذره، ادبیات کهن المان نوعی استعاره مثلا gt;دریارو lt;بجای gt;کشتی lt;
سایر معانی: (اسکاتلند) دانش، تشخیص، شناسایی، (اسکاتلند) کمی، یک ذره، ادبیات کهن المان نوعی استعاره مثلا gt;دریارو lt;بجای gt;کشتی lt;
دیکشنری
کنینگ
اسم
kenningنوعی استعاره
knowledge, science, wisdom, learning, scholarship, kenningدانش
look, glance, regard, gander, kenningنگاه
kenningقدرت بینایی
knowledge, wisdom, cognition, learning, awareness, kenningمعرفت
ترجمه آنلاین
کنینگ