معنی

تند، حاد، تیز، حساس، زیرک، مشتاق، با هوش، مایل، قوی، شدید، خاطرخواه، تیز کردن، شدید کردن، شدید بودن، نوحه سرایی کردن
سایر معانی: برنده، برا، بران، سخت، تند و تیز، (دیدن و شنیدن و اندیشیدن) تیزبین، تیزهوش، دارای گوش تیز، (امریکا ـ خودمانی) عالی، بسیار خوب، (انگلیس ـ قیمت) نازل، ارزان، (ایرلند)، زاری (در مرگ کسی)، عزا و گریه، سوگواری، لابه، پرزور