juxtapose
/ˌdʒʌkstəˈpoʊz/

معنی

پهلوی هم گذاشتن، پیش هم گذاشتن
سایر معانی: کنار هم گذاشتن، کنار به کنار قرار دادن
[ریاضیات] پهلوی هم گذاشتن

دیکشنری

کنار هم قرار دادن
فعل
juxtaposeپهلوی هم گذاشتن
juxtaposeپیش هم گذاشتن

ترجمه آنلاین

در کنار هم قرار دادن

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.