juxtapose
معنی
پهلوی هم گذاشتن، پیش هم گذاشتن
سایر معانی: کنار هم گذاشتن، کنار به کنار قرار دادن
[ریاضیات] پهلوی هم گذاشتن
سایر معانی: کنار هم گذاشتن، کنار به کنار قرار دادن
[ریاضیات] پهلوی هم گذاشتن
دیکشنری
کنار هم قرار دادن
فعل
juxtaposeپهلوی هم گذاشتن
juxtaposeپیش هم گذاشتن
ترجمه آنلاین
در کنار هم قرار دادن