journeyman
/ˈdʒɜːrniˌmæn/

معنی

شاگرد، کارگر ماهر، کارگر مزدور
سایر معانی: (بازیگر یا هنرمند یا پیشه ور و غیره) باتجربه ولی متوسط، پرکار و معمولی، (در اصل) کارگر روزمزد، کارگری که دوران کارآموزی یا شاگردی را گذرانده است، اوستا، کارگر مزدور، شاگرد وزدور، شاگرد کارگر
[فوتبال] کارگرماهر

دیکشنری

سفرنامهنویس
اسم
student, disciple, pupil, apprentice, prentice, journeymanشاگرد
journeymanکارگر ماهر
journeymanکارگر مزدور

ترجمه آنلاین

کارآموز

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.