jailbird
/ˈdʒeɪlbɜːrd/

معنی

محکوم، محبوس، جنایت کار، زندانی
سایر معانی: (عامیانه)، زندانی سابق

دیکشنری

زندانبان
اسم
prisoner, inmate, jailbird, termerزندانی
convict, jailbird, chummy, con, geezo, lagمحکوم
criminal, felon, desperado, jailbird, malefactorجنایت کار
convict, jailbirdمحبوس

ترجمه آنلاین

زندانی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.