irresponsible
/ɪrəˈspɑːnsəbl̩/

معنی

عاری از حس مسئولیت، نامعتبر، وظیفه نشناس، غیر مسئول
سایر معانی: لاابالی گرانه، وظیفه نشناسانه، کسی که مسئولیت سرش نمی شود، سهل انگار

دیکشنری

بی مسئولیت
صفت
invalid, unreliable, irresponsible, inoperativeنامعتبر
irresponsible, undutifulوظیفه نشناس
irresponsible, unaccountableغير مسئول
unaccountable, irresponsible, recklessعاري از حس مسئوليت

ترجمه آنلاین

غیر مسئول

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.