irrelevance
/ɪˈreləvəns/

معنی

نا مربوطی، بی ربطی، نا مناسبی
سایر معانی: irrelevancy بی ربطی

دیکشنری

بی ربط بودن
اسم
irrelevance, impertinence, irrelevancyبی ربطی
irrelevance, irrelevancy, absurdityنا مربوطی
impolicy, inadequacy, inconvenience, infelicity, irrelevanceنا مناسبی

ترجمه آنلاین

بی ربط بودن

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.