involvement
/ˌɪnˈvɑːlvmənt/

معنی

گرفتاری، درگیری
سایر معانی: درگیری، گرفتاری

دیکشنری

درگیری
اسم
involvement, contention, set-toدرگیری
involvement, plight, entanglement, ado, captivity, hitchگرفتاری

ترجمه آنلاین

دخالت

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.