invalidate
/ˌɪnˈvæləˌdet/

معنی

باطل کردن، ناتوان کردن، علیل کردن
سایر معانی: از ارزش قانونی انداختن، (قانونا) بی اعتبار کردن، invalid ناتوان کردن
[حقوق] باطل کردن، بی اعتبار کردن

دیکشنری

نامعتبر است
فعل
undo, cancel, override, invalidate, void, dispenseباطل کردن
gruel, disable, invalidate, debilitate, enervate, invalidناتوان کردن
invalid, invalidateعلیل کردن

ترجمه آنلاین

باطل کردن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.