inurn
معنی
بخاک سپردن، در ظرف نگاهداشتن، در خاکدان ریختن
سایر معانی: (خاکستر شخص مرده را) در کوزه ریختن، در بستو ریختن، در ظرف نگاه داشتن بازگشت شود به urn
سایر معانی: (خاکستر شخص مرده را) در کوزه ریختن، در بستو ریختن، در ظرف نگاه داشتن بازگشت شود به urn
دیکشنری
انورن
فعل
inurnدر ظرف نگاهداشتن
inurnدر خاکدان ریختن
bury, inhume, inurn, plow underبخاک سپردن
ترجمه آنلاین
متحمل شدن