intinction
معنی
ریزش، القاء، تزریق، رنگرزی، صباغی
سایر معانی: (آیین عشای ربانی) فروبردن نان در شراب (و خوردن آن - به جای خوردن نان و شراب به طور جداگانه)
[نساجی] رنگرزی
سایر معانی: (آیین عشای ربانی) فروبردن نان در شراب (و خوردن آن - به جای خوردن نان و شراب به طور جداگانه)
[نساجی] رنگرزی
دیکشنری
انقراض
اسم
intinctionرنگرزی
intinctionصباغی
abscission, pour, infusion, inset, downfall, intinctionریزش
induction, infusion, suggestion, inspiration, implantation, intinctionالقاء
injection, infusion, transfusion, shot, intinctionتزریق
ترجمه آنلاین
تلقین