interrelated
/ɪntərɪleɪtɪd/

معنی

وابسته بهم، دارای مناسبات مشترک

دیکشنری

همبستگی
فعل
interrelateمناسبات مشترک داشتن
interrelate, interdependوابسته به هم بودن

ترجمه آنلاین

مرتبط با یکدیگر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.