interference
معنی
سایر معانی: مداخله، دست درازی، انگلک، (فیزیک: اثر دو موج هم بسامد صدا یا نور یا آب و غیره بر یکدیگر) تداخل، پژولش، هم خلیدن، (رادیو و تلویزیون و غیره) پارازیت، خش خش، رویهم افتادن (صداها)، (ورزش) بازداری (غیرقانونی)
[شیمی] تداخل
[عمران و معماری] تداخل
[کامپیوتر] مداخله، تداخل .
[برق و الکترونیک] تداخل - تداخل 1. هر انرژِ نامطلوبی که با سیگنالهای مطلوب دریافتی تداخل می کند . تداخل مصونوعی بر اثر عملکرد نامناسب وسایل الکتریکی تولید می شود و سیگنالهای تداخلی مربوط به آن یا به صورت امواج الکترومغناطیسی در فضا و یا به شکل امواج رونده در سیمهای برق منتشر می شوند . پدیده های جوی نظیر آذرخش نیز موجب بروز تداخلهای تابشی می شوند . امکان بروز تداخل فرستنده های رادیویی در مکانهای خاص نیز وجود دارد . 2. تقویت و تضعیف متناوب و منظم دو یا چند موج همدوس در هنگام بر هم نهی آنها .
[فوتبال] سدکردن حریف
[نساجی] تداخل
[ریاضیات] تداخل، اختلاف
[پلیمر] تداخل، مزاحمت
[روانپزشکی] تداخل. 1- بطور کلی، هر فرآیندی که در آن دو عمل تعارضی وجود دارد بطوری که موجب کاهش عملکرد می گردد. در اصطلاح عوام کارها سد را هم می گردند. 2- در نورشناسی و صداشناسی، کاهش دامنه یک موجب مرکب وقتی در یا چند الگوی موجی بهم می رسند. 3- در روان شناسی اجتماعی، تعارض بین هیجانات، انگیزه ها، و ارزش های رقیب.
[آمار] 1. اختلال 2. تداخل
[آب و خاک] تداخل، دخالت