interactive
/ˌɪntəˈræktɪv/

معنی

(تلویزیون و ویدئو و غیره: برنامه ای که تماشاگران به راه های مختلف در آن شرکت دارند و می توانند جزئیات آنرا عوض کنند) هم کنشی، فعل و انفعالی، برهم کنش ور، هم کنشی، وابسته به تاثیر متقابل، برهم کنشی، دارای تاثیر بر یکدیگر، بین هم کار کننده
[کامپیوتر] فعل و انفعالی، محاوره ای
[برق و الکترونیک] تعاملی
[ریاضیات] محاوره ای، سؤال و جوابی

دیکشنری

در ارتباط بودن

ترجمه آنلاین

تعاملی

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.