integrated
/ɪntɪgreɪtɪdsəːkɪt/

معنی

متحد
سایر معانی: معمارى : جامع روانشناسى : یکپارچه
[برق و الکترونیک] مجتمع
[برق و الکترونیک] مدار مجتمع

دیکشنری

مجتمع
صفت
united, unified, allied, integrated, federate, confederateمتحد

ترجمه آنلاین

یکپارچه شده است

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.