insulator
/ˈɪnsəˌletər/

معنی

عایق، جدا کننده، مقره، عایق کننده، بنداور
سایر معانی: نارسان
[شیمی] نارسانا
[سینما] عایق
[عمران و معماری] عایق کردن - نارسانا
[برق و الکترونیک] عایق
[مهندسی گاز] عایق
[نساجی] نارسانا- عایق
[معدن] مقره (خدمات فنی)

دیکشنری

عایق
اسم
dielectric, insulator, isolator, nonconductor, shell, wall tubeعایق
insulator, insulating rollمقره
insulatorعایق کننده
insulatorبنداور
divider, discriminant, insulatorجدا کننده

ترجمه آنلاین

عایق

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.